قسمت دوم:خونه جدید
مرضیه :هیون جون مادرت این ادم برو بالا الان لباسام از چمدون میریزه
هیون : چشم عزیزم اخه دست خودم نیست کیو جلومه ک و ن ش میره تو چشمم جایی رو نمیتونم ببینم چیکار کنم خوب
واحد جونگ مینینا
جونگ مین : نسترن نسترن این گوشی منو بگیر کاردارم اها راستی دستشویی کجاست
نسترن : اولا ساک دستمه گوشیتو بزار رومیز به خودت زحمت ندیا پرو برو خودت پیدا کند
هانا : نسترن چی شده
نسترن : هیچی بابا آقا نمیگه ساکو از دست خانومم بگیرم تا اومده پرید تو آسانسور اومد بالا حالا میگه دستشویی کجاست یه نمیگرد ببین کجاست خودش پیدا کنه
سارا: خوب از بس اتاق داره این خونه
هانا : باز این حرف زد باز این حرف زد
واحد هیونگ
زهرا : الو نوژان
نوژان : سلام زهرا جون خوبی چیکار میکنید هیونگ خوبه واحدتون چی خوب.....
زهرا : ای بابا نوژان بزار من حرف بزنم اااا(بیچاره کیو از دست این چیکار میکنه بمیرم) خوب بگو چیکار کردید شما
نوژان : هیچی بابا داشتیم میومدیم بالا هیون چمدونشونو گذاشته بود روی سرش رو پله ها پاش گیر میکنه نه که شب کوری داره چمدون افتاد طبقه اول اوه بگو جلوی در خونه کی افتاد
زهرا : خوب کی؟؟؟
نوژان : جلو در خونه جون میون اینا اوه اوه زن میونم که میدونی انقد قر زد که نگو
زهرا : میون چیکار کرد
نوژان : هیچی بابا فقط داشت تو ساکو نگاه میکرد بد به زنش نگاه میکرد میخندید
زهرا : مگه تو ساک چی بود؟؟؟
پایان قسمت دوم
منتظر ادامه داستان باشید....